یادی از استاد خلج قزوینی
بنده از طریق یکی از رفقا با شخصیت ایشان آشنا شدم، میگویند مدت هاست که از خانه بیرون نیامده و اهل سر است و ماجرا ها از اییشان شنیده ام که به اهم شان اشاره می کنم ایشان طلبه نجف بوده و دو وسه ساعت ایستاده در مدح مولا شعر می خواندند ودر روزی از روز ها حضرت را می بینند و به سمت ضریح مقدس حرکت می کنند و در همان حال که شعر می خواندند به حضرت خطاب میکنند که ابالکون تویی و خلاصه حالتها برفت و در نهایت حضرت به ایشان می گوید به صورت مکلا به شهرت باز گرد و به تبلیغ دین مشغول باش می گویند ایشان است که کاظم غاغی معروف را آدم می کند و جلسه ی معروفی هم با بهایی ها داشته اند و که در آخر امر مباهله می کنند به وسیله سیم برق و ...
از توصیه های ایشان است 4 امر مهم که باید بر آن ها همت داشته باشید 1 توکل به خدا 2 توسل به اهل بیت 3 نیکی به پدر ومادر 4 خدمت به خلق رو زگار
همچنین : هر خیری که بخواهد به ما برسد از سمت امام زمان می رسد لذا صبح دعا عهد را بخوانید و صدقه ای برای وجود ایشان کنار بگذارید و نگاه محبت آمیز به پدر و مادر خود داشته باشید و در طول روز در آن 4 امر کوشش کنید
ایشان در باب دعا معتقد است که 2 دعا سریع الاجابه در مفاتیح است که شیخ عباس نمی بایست در مفاتیح ذکر می کرد چون اگر نااهلان هم بخوانند اثرش را می گذارد و از ذکر نامشان معذور هستم و.....
بنده مدت هاست که آرزوی دیدار ایشان را دارم وهنوز توفیقش را کسب نکرده ام و گویا ایشان بودند که کی گفتند ای بی خبر بکوش تا صاحب خبر شوی.
- ۹۳/۰۲/۱۶